يادداشت سردبير، شماره ٣۴
سياوش دانشور
بياد کارگران خاتون آباد

فردا ۴ بهمن است. روز گراميداشت کارگران خاتون آباد. اواخر ديماه سال ١٣٨٢، کارگران گرسنه مس خاتون آباد عليه بيکارى و اخراج دست به اعتراض زدند. کارگران همراه بخش وسيعى از خانواده ها در مقابل فرمانداری شهر بابک اجتماع کردند. چند روز اعتراض و جاده بستن و تحصن ادامه داشت. اعتراض کارگران خاتون آباد به اعتراض يکپارچه مردم محروم شهر بابک تبديل شد. طولى نکشيد که نيروهاى سرکوبگر و نان خور سرمايه داران با گلوله پاسخ کارگران گرسنه را دادند. نيروهاى رژيم به وحشيانه ترين و سبعانه ترين شکل از جمله با هليکوپتر به مردم شليک کردند و اعتراض برحق کارگران را بخون کشيدند. دراين جنگ نابرابر چهار نفر از کارگران بنامهاى مهدوى، رياحى، جاويدى، مومنى، و دانش آموزى به نام پورامينى جان باختند. تعداد زيادى در اين سرکوب وحشيانه رژيم زخمى شدند که کارگران بيشتر آنها را در منازل نگهدارى ميکردند. فضاى بشدت امنيتى متعاقب اين رويداد با دستگيريهاى وسيع و اخراج جمعى و اعمال فشار گسترده بر کارگران و خانواده هاى جان باختگان و زندانيان همراه بود. جمهورى اسلامى مبارزه کارگران خاتون آباد را قلع و قمع و سرکوب کرد اما جنبش کارگرى ايران با قامتى افراشته تر قد علم کرد.
ياد کارگران جان باخته خاتون آباد گرامى است. طبقه کارگر و جنبش آزادى جامعه، پرونده هاى جنايت رژيم اسلامى سرمايه داران را مفتوح نگاه ميدارد. کشتار خاتون آباد تا سرکوب هر اعتصاب و اعتراض کارگران تا ترور و شکنجه و زندانى کردن رهبران کارگرى، گوشه اى از تلفات طبقه ما در جنگ عليه سرمايه است. و به همين خلاصه نميشود؛ به ميزان يک جنگ بزرگ و خونين طبقه ما در محيط کار تلفات ميدهد. آخرين آن کشته شدن ملک علی کریمی کارگر شرکت واحد در روزهاى اخير است. اين قتل عام و سرکوب و فقر و فلاکت کارگران لازم شده تا چرخ بردگى مزدى بگردد و سرمايه و دولتهاى ارتجاعى اش سرپا بماند. اين جنگ هر روز در جريان است و پايان آن براى طبقه کارگر بجز درهم پيچيدن نظام ضد کارگرى و ضد بشرى سرمايه دارى ممکن نيست. ياد کارگران خاتون آباد را با تلاش براى متشکل کردن صفوف کارگران عليه سرمايه و پيروزى در اين جنگ گرامى بداريم.
تلاش براى آزادى زندانيان سياسى را گسترش دهيم!
دانشجويان دستگير شده زير شکنجه مستمر شکنجه گران رژيم اسلامى اند. ابراهيم لطف الهى جوان ٢۴ ساله را در سنندج زير شکنجه کشتند. اين وحشى ها حتى جرات ندارند مسئوليت جنايت شان را بعهده بگيرند. اخبارى دريافتى حاکى از اينست که سر ابراهيم لطف الهى را در طول شکنجه به ديوار کوبيدند و براثر خونريزى و سکته مغزى جان سپرده است. زندانى را زير شکنجه ميکشند و ميگويند "خود کشى" کرده است! زندانى را لت و پار ميکنند و جنازه اش را گوشه اى در بيابان و سد "پيدا" ميکنند! ترهاتى مانند "اقدام عليه امنيت ملى" و پرونده سازى براى دانشجويان و اعترافات و سناريوهاى استوديوى بازجويان کيهان و اوين، بحدى نخ نما است که برادران خودشان هم قبول نميکنند. تکليف مردم روشن است. رژيم اسلامى با دستگيريها و حمله مداوم به فعالين عرصه هاى مختلف تلاش دارد از جنبش آزاديخواه و برابرى طلب و پيشرو قربانى بگيرد. قصد دارند اين جنبش را خفه کنند. مثل هميشه سرکوب و ارعاب براى عقب راندن و وقت خريدن براى نظام، تنها راهشان در روياروئى با آزاديخواهى و برابرى طلبى جامعه است.
وظيفه فورى هر نيروى آزاديخواهى اينست که براى بسيج و به ميدان آوردن صفوف اعتراض عليه جمهورى اسلامى با هدف آزادى دانشجويان و کليه زندانيان سياسى تلاش کند. اقدامات ارزنده اى در چهار گوشه جهان تاکنون صورت گرفته است و اين تلاشها با تحصن و اجتماع در لندن و کانادا و دانمارک و تداوم جلب حمايت و همبستگى جهانى ادامه يافت. از امروز چهارشنبه تحصنى در استکهلم شروع شده است و برنامه هاى ديگرى در همين ماه در دستور است. بايد يک تلاش گسترده بين المللى براى نجات زندانيان سياسى در داخل و خارج کشور سازمان داد. بايد نگاهها را به زندانهاى جمهورى اسلامى توجه داد. دانشجويان و زندانيان سياسى را بايد از دست اين قاتلين درآورد. متاسفانه تاکنون اين تلاشها به فعالين سازمانهاى چپ و کمونيست محدود شده است. به ميدان کشيدن نيروى ايرانيان خارج کشور در دفاع از آزادى بيقيد و شرط زندانيان سياسى و اعمال فشار قوى به رژيم اسلامى حياتى است. بايد دسته جمعى تلاش کنيم موانع يک واکنش موثر را برداريم. ما مردم آزاديخواه را به شرکت فعالانه در اعتراضات و اجتماعاتى که در اين زمينه برگزار ميشوند دعوت ميکنيم.
مردم و "انتخابات"
دور هشتم "انتخابات مجلس" رژيم اسلامى نزديک است. اين "انتخابات" نيست. نمايشى از قلدرى و عوامفريبى اسلامى و تحقير شعور مردم است. در جامعه اى که، کمونيستها و نمايندگان طبقه کارگر و مردم سهل است، طيفى از جنايتکاران بنام حکومتى در دوره هاى مختلف حاکميت اين نظام براى شرکت در اين مضحکه به "تائيد" زعماى اسلام نميرسند، اطلاق نام "انتخابات" به اين نمايش هدفى جز برسميت شناسى جمهورى اسلامى و فريب مردم ندارد. براى طبقه کارگر و اکثريت مردم که در منگنه فقر و گرسنگى و سرما و بيمارى و زندان و شکنجه و اعدام اسيرند، توهمى در کار نيست. کسى به فکر اين نيست که اينبار ترکيب ديگرى از قاتلين و مسببين فقر و سرکوب مردم را به "مجلس" بفرستد. اين "انتخابات" حتى مجرائى براى ايجاد شکاف و تضعيف رژيم و به اين اعتبار کند کردن لبه تيغ دستگاه سرکوبش نيست. بازيگران اصلى اين مضحکه تنها جنايتکارترين پاره هاى تن رژيم اند.
براى طيف راست تر حکومت که موقتا درپس معاملات با آمريکا در عراق و کمتر شدن فشارهاى غرب و يا دستکم ايجاد شکاف در آن نفسى ميکشد، استراتژى در دست داشتن مجلس و حذف رقبا در دستور است. امرى که مورد حمايت خامنه اى است. براى کمپ سابق دو خرداد اکثريت شدن در اين مجلس لفت و ليس، دورنماى پس گرفتن کرسى رياست جمهورى است. استراتژى اينها تکرار نوار دوره خاتمى است؛ فتح مجدد قدرت در قوه مقننه و مجريه. مسئله مرکزى و مشترک هر دو جناح عبارتند از: بقا و ايجاد "مشروعيت" براى نظام شان و دعوت مردم به شرکت در اين مضحکه، گرفتن ابتکار عمل در کنار آمدن با آمريکا، و سرکوب و به خانه فرستادن طبقه کارگر و مردم معترض است.
در حالى که رژيم اسلامى هر روز از مردم قربانى ميگيرد جست و خيز بخشهائى از اپوزيسيون پرو رژيم در دفاع از "انتخابات" براستى شنيع است. اينها البته دچار نسيان نشدند. ضربان قلب سياسى اين جريانات با جناحهائى از جمهورى اسلامى ميزند و هر تلاش جناح متبوعشان در حکومت اينها را در اپوزيسيون به تحرک درمى آورد. معضل اين نيروها اينست که حتى بى نظير بوتو هم نيستند که برگردند و مشرف ايران اجازه دهد جلسه اى بگيرند و دفتر و دستکى راه بياندازند. هراندازه به عمارت بوى خون گرفته اسلام قسم ميخورند و به آن سيگنال ميدهند، بازهم بايد در خارج نهايتا بروند سفارت جمهورى اسلامى و به آخوندهاى ليست شان راى بدهند! اينها کارچاق کن هاى بساط انتخابات رژيم در ميان ايرانيان خارج کشور هستند. البته دراين زمينه هيچوقت موفق نبودند و هميشه از سرنگونى طلبان و کمونيستها شکست خوردند. ما دشمنان جمهورى اسلامى و مدافعين آزادى و برابرى و سوسياليسم تضمين ميکنيم اينبار شکست ديگرى متحمل شوند.
مردم انتخابشان را کرده اند. اين بساط بايد جمع شود. اين رژيم را بايد پائين کشيد و سرانش را بجرم جنايت عليه مردم سيويل و قتلهاى بيشمار به محاکمه کشيد. کارگران و مردم محروم بشدت عصبانى اند. تعرض رژيم به دانشجويان و فعالين کارگرى و قتلها و زير شکنجه کشتن ها و شليک به مردم پاسخ ميگيرد. مردم فعلا توسط سرما اسير شدند و در صف نفت و پيدا کردن دارو و تهيه لقمه اى نان و نجات کودکان شان گرفتارند. يک لحظه فحش به رژيم و مسببين اين وضعيت از زبان مردم نمى افتد. اين بغض و نفرت فروخورده سرريز ميکند. اگر مقطع انتخابات "فرصتى" به مردم بدهد، اينست که جمهورى اسلامى و سرمايه داران قاتل و شکنجه گر بساط وعده به مردم را پهن ميکنند. برايشان مشکل است همزمان که مردم را به "شرکت در انتخابات" دعوت ميکنند، به سرکوب گسترده آنها دست بزنند. اين شرايط با درجه اى خلاصى مردم از سرماى شديد و مسئله بقا فورى، فرصتى است که صحنه اين مضحکه را به اعتراضات گسترده عليه رژيم فقر و نکبت و سرکوب اسلامى سرمايه داران تبديل کرد. *

 

دیگر مقالات از سیاوش دانشور